کد مطلب:141893 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:133

پس از شهادت قاسم
«قاسم» در برابر چشم امام و عموی خود جان داد. پس از آن، امام، قاسم را به سینه خود چسبانید و به خیمه شهدا برد. گویا می بینم كه پاهای آن نوجوان بر زمین خط می اندازد، آمد و آمد تا آن كه آن نوجوان را در كنار فرزندش علی بن الحسین (علی اكبر) و شهدای اهل بیت كه در كنار او بودند نهاد. [1] در نقل دیگری آمده: من آن نوجوان را نمی شناختم از كسی نامش را پرسیدم. گفتند: این «قاسم بن الحسن بن علی بن ابی طالب» است. [2] .

آخرالامر، دیدم كه امام گوشه چشمی به سوی آسمان دوخت و گفت: «اللهم احصهم عددا، و لا تغادر منهم احدا و لا تغفر لهم ابدا، صبرا یا بنی عمومتی، صبرا یا اهل بیتی


لا رأیتم هوانا بعد هذا الیوم ابدا؛ [3] خدایا! تعداد اینها را بر شمار، و احدی از اینها را وامگذار، و هرگز بر آنها مبخش، ای پسر عموهایم! (فرزندان عقیل و جعفر طیار) و ای اهل بیتم! ]همگی[ شكیبا باشید، بعد از این روز، هرگز روی خفت و خواری نخواهید دید».

در زیارت ناحیه مقدسه آمده: درود بر قاسم، فرزند حسن پسر علی، آن عزیزی كه فرق مباركش شكست و ابزار جنگ او به تاراج رفت. هنگامی كه عمو را به كمك طلبید، حسین سراسیمه خود را به او رسانید و مردم را از كنار او راند، لیكن قاسم از شدت درد، پای خود را به زمین می كشید. در این حالت بود كه امام فرمود: «قومی كه تو را كشتند (از رحمت پروردگار) دور باشند، در روز رستاخیز نیای تو و پدرت با اینها دشمنی خواهند كرد» سپس فرمود: «به خدا سوگند، بر عمویت گران است كه او را بخوانی، ولی او تو را پاسخ نگوید، یا هنگامی جوابت دهد كه تو كشته شده ای و استخوان های دست و پایت (شكسته شده باشد.) پس این (شتاب عمویت) به خدا سوگند در هنگامی است كه او سخت تنها شده است و یاورانش كم شده اند».

در زیارت ناحیه مقدسه، امام در حق او دعا كرده و از خداوند متعال درخواسته تا او را در قیامت در كنار امام حسین و قاسم، كه خداوند آنها را گرد هم آورده، قرار دهد. در همین زیارت نامه، امام قاتل قاسم «عمرو (عمر) بن سعد بن (عروة بن) نفیل الازدی» را نفرین كرده است تا این كه خداوند او را به دوزخ اندازد و به عذابی دردناك مبتلا سازد. [4] .

درسی كه می توان گرفت: در شرافت قاسم همین بس كه امام معصوم علیه السلام از خداوند درخواست فرموده كه در كنار ایشان باشد، در حالی كه او در كنار حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است. این كه انسان در نوجوانی چنین به اوج رفعت و شرافت بار یابد، جای غبطه و آرزو دارد. آیا این ولایت مداری قاسم برای نوجوانان ما درس نخواهد بود؟



[1] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 447 - 448؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 186؛ الارشاد، ج 2، ص 108.

[2] الارشاد، ج 1، ص 108.

[3] مقتل الحسين خوارزمي، ج 2، ص 28.

[4] اقبال الاعمال، ج 3، ص 75؛ بحارالانوار، ج 45، ص 67.